هر کسی روزی نهایت لب به دندان گیرد و خاموش شود
هر کسی روزی اسیر چنگ هستی و ز درد مدهوش شود

بهر ما هرگز نباید هیچ چشمی تر شود
بهر ما هرگز نباید هیچ کس دل‌تنگ شود

ما که فرزند سیاهی بوده‌ایم و نیستی
ما که از اول نکردیم، هیچ شما را دوستی

ما که جز درد و سیاهی هیچ نیاوردیم شما را ارمغان
مهربان، کاش که بدانی جز سیاهی هیچ نبود در دستمان

آنچه داشتیم و نداشتیم را فدایت کرده‌ایم
حزن و اندوه و کشاکش را دچارت کرده‌ایم

می‌رویم تا که نماند از سیاهی و پلیدی هیچ اثر
می‌رویم با چشم تر، تا که نماد هیچ دگر از ما اثر

کوله بار را بسته‌ایم، آماده‌ایم، پروا نداریم هیچ دگر
در دل ما امید داریم تا ببینیم یک دگر، باری دگر